روزی مرد تاجری، در حالی که عجله داشت، در جعبه‌ای که مقابل گدایی که مداد می فروخت، بود یک اسکناس یک دلاری انداخت سپس به سمت ایستگاه رفت و سوار قطار شد. اما ناگهان از قطار پیاده شد و چند مداد از داخل جعبه مرد گدا برداشت و گفت: امیدوارم از این کار من بدت نیومده باشه. تو هم مثل من یک تاجری. داری چیزی میفروشی که قیمتش بسیار عادلانه است. سپس دوباره با عجله به طرف ایستگاه رفت و سوار قطار بعدی شد.
 
چند ماه بعد، در یک مناسبت اجتماعی، مردی بسیار با شخصیت و شیک پوش نزد تاجر رفته و خود را معرفی کرد و گفت: «شاید منو به خاطر نداشته باشین. ولی من هیچ وقت شما را از یاد نمی برم. شما عزت نفس از دست رفته منو بهم برگردوندین. من، گدایی بیش نبودم شما از راه رسیدید و گفتید که من هم به نوبه‌ی خود تاجر هستم».
 
وقت آن رسیده که ذهن خود را از قید و بندها رها کرده و به آن اجازه تحرک و نفس کشیدن بدهیم. تا زمانی که تواناییها، قابلیت ها و امکانات ادراکی بچه ها شناخته نشود، امکان شکوفایی آن وجود ندارد. به همین خاطر است که باید فریاد بزنیم و بگوییم: ای ذهنها آزادانه نفس بکشید. عمیق و عمیق تر... اما اینکه از کجا باید آغاز کنیم و چگونه این امر مهیا می شود؟ مسائلی است که در این فصل آن را آموزش خواهیم داد.
 
یکی از بهترین روشها برای حذف و نابودی افکار منفی، دور ساختن آن از بچه‌هاست. بهتر است تمرینات زیر را در کلاس درس یا خانه انجام دهیم. از بچه ها بخواهیم هر چیزی از گذشته که آنها را اذیت می کند، روی کاغذ بنویسند و یا هر ذهنیت بدی که نسبت به کسی یا چیزی دارند آنها را بر روی کاغذ ثبت کنند سپس کاغذها را مچاله کرده و در یک سطل بزرگ بیندازند. حتی می توان با پرتاب کاغذها به سطل، یک بازی دسته جمعی به راه انداخت و در نهایت این سطل را از کلاس یا خانه خارج ساخته و درس یا کار را آغاز کرد. شاید بپرسید این عمل چه سودی دارد؟ روانشناسان اجتماعی بر این اعتقادند که وقتی افکار منفی و مخرب در ذهن شما وجود دارد لازم است آن را از ذهن جدا کرده و دور بریزیم. تفکر واگرا می گوید در مقابل یک مسئله، پاسخ های متعدد و متنوعی وجود دارد. پاسخ هایی که شاید تاکنون هرگز مطرح نشده است. در تفکر واگرا محقق یا دانش آموز تلاش می کند به پاسخهای جدید دست یابد.وقتی این افکار را بر روی کاغذ مینویسید، درست مثل لحظه ای است که یک جوراب زبر و کلفت پایتان کرده اید و از وجود آن احساس خوبی ندارید و وقتی آن را در می آورید احساس آرامش می کنید. همان احساس در روش دور ریختن کاغذها به سطل آشغال به شما منتقل می شود. یعنی ذهن، احساس سبکی و آرامش کرده و آماده دریافت و ادراک مسائل جدید خواهد بود. بنابراین قبل از هر کار خلاق یا نوآورانهای پاکسازی ذهن ضروری است.
 
یکی دیگر از کارهایی که برای دستیابی به ذهن آرام نیاز است، ایجاد تمرکز در فضای کلاس است، که در این مورد نیز یک دستورالعمل راحت و آسان وجود دارد. باید از بچه ها بخواهیم راحت روی صندلی ها بنشینند، به هیچ چیز که باعث آزار یا اذیتشان میشود فکر نکنند سپس چشمها را بسته و به نفس کشیدن خود توجه کنند. حرکت هوا از میان سوراخهای بینی و روی لبها تنها چیزی است که باید به آن توجه کرد. آنها باید نفس کشیدن را به معنای واقعی احساس کنند. ده دقیقه بعد از انجام این فعالیت ذهن آرام و صبور است. در این مورد مراقبه نیز روش مناسبی است که در جای دیگر به آن خواهیم پرداخت.
 
یکی دیگر از ویژگیهای متمایز کلاسهای خلاق، تولید کنندگی است. در این کلاسها هر یک از بچه‌ها نه تنها مصرف کننده صرف ایده‌ها و نظریات معلم‌ها نیست، بلکه خود به عنوان یک تولید کننده عمل می کند. کودکان بهترین و بزرگترین تولیدکنندگان تاریخ بشری هستند، اما به دلیل عدم درک بزرگسالان، موانع فرهنگی و محیطی، اسطوره های ذهنی و روشهای نادرست آموزشی آنها به مصرف کنندگان بزرگ دانش مبدل شده اند. اما هدف کلاس نابغه ها این است که بچه ها را برای نابغه شدن تربیت کنند. لذا لازم است در آنها ایمان و شوق خلاقیت را زنده کرد. ایمانی که آنها را به قهرمانان زندگی خود مبدل می سازد. بچه ها باید یاد بگیرند که هیچ کس بهتر از خود آنها، توانایی تولید ایده ها را ندارد. اما اگر ما بخواهیم به چارچوب های ذهنی خود پایبند باشیم و یا صرفا پذیرای آنچه دیگران می گویند باشیم، قطعا نمیتوانیم به مرحله شکوفایی ذهنی برسیم. بگذارید قبل از آنکه روشهای تولید ایده را بیاموزیم، به بررسی شیوه‌ها و الگوهای تفکر بپردازیم.
 
یکی از بزرگترین و ارزشمندترین تحقیقات در زمینه خلاقیت، توسط گیلفورد (۱۹۵۹-۱۹۵۰) روان شناس آمریکایی صورت گرفته است. او تفکر را به دو نوع واگرا و همگرا تقسیم کرده است. تفکر همگرا، همان تفکری است که از قبل پاسخهای مشخص و معینی برای هر مسئله میدهد و انتظاری که از پاسخ دهنده می رود این است که به سؤالات همان پاسخ های مشخص و معین را بدهد. در واقع وقتی فردی با استفاده از تفکر همگرا به سؤالات پاسخ می دهد به هر سؤال یک جواب قطعی می دهد که در ذهن دارد. شاید دهها نفر دیگر نیز در پاسخ به همان سؤال همان جوابها را ارائه دهند.
 
اما تفکر واگرا می گوید در مقابل یک مسئله، پاسخ های متعدد و متنوعی وجود دارد. پاسخ هایی که شاید تاکنون هرگز مطرح نشده است. در تفکر واگرا محقق یا دانش آموز تلاش می کند به پاسخهای جدید دست یابد. به نظر گیلفورد تفکر واگرا دارای ۴ خصلت یا ویژگی است.
 
 الف: سیالی تفکر: به این معنی است که فرد این امکان را دارد که ایده ها و راه حل‌های متنوع ارائه دهد. در واقع به نظر گیلفورد یک فرد می تواند راه حل‌های متعددی برای یک مسئله ارائه دهد، بدون آنکه به درستی یا نادرستی پاسخ ها بیندیشد. در حقیقت اهمیت این بخش در این است که با افزایش و تنوع ایده ها ما به کیفیت بالاتری از لحاظ ذهنی می رسیم.
 
ب: انعطاف پذیری تفکر: به معنای توجه به گوناگونی و تعدد ایده‌ها می باشد. یعنی هر فرد بتواند بدون هیچ دغدغه‌ای ایده ها و راه حل های متعدد و متنوع ارائه دهد. مثلا ممکن است به دانش آموزی گفته شود در مدت ۸ دقیقه، تمام موارد استفاده از سنگ را بگوید. دانش آموزی چنین پاسخ می گوید: ساختن مجسمه، ساختن مدرسه، ساختن کلیسا، ساختن دودکش و... اما این به معنای انعطاف پذیری ذهن نیست. انعطاف پذیری یعنی فرد بتواند کاربردها و کارکردهای متعدد و مختلف سنگ را بگوید. دانش آموز دیگری چنین پاسخ میدهد: گذاشتن جلوی در، پودر کردن، معلوم کردن دروازه های فوتبال، لای در گذاشتن که نشان میدهد دانش آموز دوم از انعطاف ذهنی بالاتری برخوردار است. چون نمونه های متنوع و مختلفی را بیان کرده است.
 
 ج: اصالت تفکر؟: اصالت به معنای منحصر به فرد بودن، یکه بودن و ممتاز بودن ایدهای است که هر فرد عنوان می کند. لازم است دانش آموز بتواند ایده هایی ارائه دهد که خلاف عادات و رسوم متداول بوده و در نوع خود حاوی نکات ظریف و نوآورانه باشد. د: بسط": در این بخش مقصود تکمیل ایده های قبلی، گسترش و توجه به جزئیات است. چه بسا در دنیا اختراعات زیادی می شود که در پی و ادامه تحقیقات سایر محققین است. مثلا هواپیما را برادران رایت ساخته اند، اما دانشمندان زیادی بعد از آنان این ایده اولیه را بسط و گسترش داده اند و هواپیماهای پیشرفته تری ساخته اند. بنابراین طبق نظر گیلفورد، فردی که بتواند این ۴ ویژگی را از لحاظ ذهنی داشته باشد انسانی دارای تفکر واگرا و خلاق است. بدون شک یکی از ویژگیهای اساسی مدارس نابغه ها، توجه به تفکر واگرا و تربیت و رشد ذهنی بچه ها در این حیطه است. اگر دانش آموزان یک کلاس دارای ذهن واگرا باشند، اگر اطلاعات در مورد مسائل مختلف را داشته باشند، آنان می توانند ایده ها و نظریات متفاوت و جدیدی ارائه دهند، نظریاتی که در نوع خود جالب، شگفت انگیز و قابل تأمل و توجه است (امیرحسینی، ۱۳۸۴: ۱۱-۷).
 
منبع: جامعه‌شناسی نخبه‌پروری، مهرداد ناظری، چاپ دوم، نشر علم، تهران 1396